ازدواج اجباری

#پارت21

یونا : اوپا‌..حق..فقط..من میخاستم از این مسئله ها با خبرت کنم ..

جیمین : میدونم با این ه..رزه نفهم چیکار کنم ..
جیمین و یونا رفتن پیش ات ..
ات : عهه..سلام..یونا
یونا : گوه نخور مال کش ..
ات : بله ؟
حد خودتو بدون
جیمین : ه..رزه نفهم فک کردی من چیم ؟
ها؟
فک کردی با این ه...رزگیت پیش مردای لخ.ت برقصی .؟
ها ؟
جواب بده ؟
چرا لال شدی ه...رزه ؟
ات : چی شده ؟🥺🥺
جیمین : یعنی تو نمیدونی چیشده ؟
ها ؟
جواب بده
ببین
یه بلایی سرت بیارم
که هیچ ادمی سر هیچکس‌نیاورده
یه کاری‌ کنم
خود یونا دلش برات بسوزه

ات : چرا اینجوری میکنی ؟ ها ؟ خوب بگو چیشده ؟ خسته شدم از دستت؟ همیشه این یونا نفهم میاد زندگیمو منو خراب میکنم .

جیمین رفت پیش ات و یه سیلی‌محکم‌بهش زد .
ات : اخ..ایی🥺🥺
یونا یه پوزخندی زد ..

جیمین : حیح ؟ کی به کی میگه نفهمم ؟
به یونا توهین میکنی ؟
ات : اخه من چیکار کردم بگو ( با گریه )🥺
جیمین :
چیکار کردی
بهت نشون میدم چیکار کردی بدبخت .
دیدگاه ها (۱۰)

عشقـ/مـافیایی

عشقـ/مـافیایی

ازدواج اجباری

وایی تنکیو ۸۰تایی شدیمـ♡ الـان براتون پارتـ میزارمـ✨

ریکشنشون وقتی باهاشون قهری و میگی مامانش زدتنامجون : قطعا یه...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط